به گزارش سینماپرس، اظهارات اخیر «محمدرضا منصوری» تهیهکننده فیلم «دسته دختران» درباره عدم استفاده از تصویر فرشته حسینی با علامت پیروزی در برنامه سینما معیار رادیو گفتوگو بازتاب گستردهای در میان رسانههای حقالعملکار داشت.
این رویکرد ضد تبلیغاتی منصوری و فیلمسازان مشابه که ازدریچهای تبیینی و تحلیلی کمی فرصتطلبانه به نظر میرسید نباید از دید سازمانها و نهادهای تولید کننده فیلم و سریال پنهان بماند هر چند که این روش دوگانه در میان تهیهکنندگان حقالعملکار سینمای ایران سابقهای طولانی دارد.
اگر سینمای ایران و نهادهای حاکمیتی تامین کننده بودجه آثار به اصطلاح استراتژیک، تمایلی برای تغییر ریل در سینمای ایران داشته باشند، روشهای ضد تبلیغاتی چنین تهیهکنندگانی که به واسطه پولهای چندین میلیاردی به این عنوان دست پیدا کردهاند، توسط مدیران دولتی اصلاح شود.
محمدرضا منصوری چگونه تهیهکننده شد؟
محمدرضا منصوری فعالیتش را در سینما با عنوان روابطعمومی در فیلم «عشق طاهر» (محمدعلی نجفی) آغاز کرد و در فیلم بعدی این کارگردان حرفهاش را به عنوان مدیر ارتقا داد.
وی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۹ در مقام مجری طرح و مدیر تولید در ۲۴ عنوان فیلم سینمایی فعالیت کرده است. اما با این سابقه طولانی هیچگاه حرفهاش به جایگاه تهیهکنندگی ارتقاء پیدا نکرد. او در طول سالهای فعالیتش با همسرش منیرقیدی دستیارکارگردان و برنامه ریزازدواج کرد و این زوج سینماییسالها در همان جایگاهی که داشتند فعالیت خود را ادامه دادند.
در سال ۱۳۹۵ به واسطه حمایتهای «سعید ملکان» منیرقیدی پس از سالها فعالیت در مقام «منشیصحنه» و دستیارکارگردانی، فرصتی برایش فراهم شد که هدایت یک عنوان سینمای دفاع مقدسی را با عنوان «ویلاییها» بر عهده گیرد.
فیلم با بودجه سازمان سینمایی در سال ۱۳۹۵ ساخته شد. قیدی تا قبل از ویلاییها تنها اثرش در مقام کارگردان، ساخت یک اثر تلویزیونی هفتاد دقیقهای با عنوان «حتی اگر شب باشد» (محصول ۱۳۹۱ ) بود.
از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۴ به صورت فلهای در سیما تلهفیلمهای تلویزیونی مختلفی تولید شد. این رویه باب شده فرصتی برای علاقهمندان و ارتقاء سینماگران در حوزه کارگردانی بود. اگر کارگردانی تله فیلم قابل اعتنایی را تولید میکرد، هدایت و ساخت یک سریال تلویزیونی به او سپرده میشد. منوچهر هادی خروجی این سیاستگذاری آن مقطع از صدا و سیماست.
«حتی اگر شب باشد» از آن دست آثار تلویزیونی کلیشه معمول روشنفکرمآبانه بود که برای ندیدن ساخته شد. روایت فیلم درباره آوا (غزل شاکری) معلمی جوان است که در بیستوهشت سالگی متوجه میشود دچار سرطان پیشرفتهای شده که تا دو الی سه ماه دیگر بیشتر زنده نمیماند.
آوا تصمیم میگیرد پیش از مرگ کتابی که همیشه آرزوی نگارش آنرا داشته به اتمام برساند. در این فیلم دکتر پویا نوشتههای بیمارش را مطالعه و سعی میکند با انگیزهدادن به او و حمایت و هدایتش، افکار و روحیهاش را به شکلی سر و سامان دهد. استفاده از مهدی احمدی در نقش این مرد میانسال به عنوان یک راهنمای باتجربه و فهمیده در کنار شخصیت اصلی به تشابهات بی شمار این اثر با فیلم شبهای روشن فرزاد موتمن دامن میزد. اغلب کارگردانهای فیلم اولی در سینمای ایران به سندورم تکرار آثار موفق دچار هستند.
با این همه بنیاد سینمایی فارابی با امکانات مالی و لجستیکی مناسبی فرصتی را برای قیدی فراهم کرد تا او بتواند یک فیلم ممتاز در سینمای ایران بسازد که نتیجه کار با همه ویژگیها، اثر متوسطی است.
فیلم به دلیل مضمون تازهاش علی رغم ضعفهای مشهود در کارگردانی، پس از نمایش در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر توسط رسانههای جریان اصلی مورد توجه قرار گرفت. با اینکه فیلم اثر متوسطی بود اما اثر ارزشمندی در سینمای دفاع مقدس محسوب میشود و تمثیلی از همان یک لنگه کفش در بیابان است و خلاء عدم ساخت چنین آثاری در سینما به واسطه موسسات بزرگ و بودجهخوار و بدون خروجی همچنان محسوس است.
عدم توجه به فیلم قیدی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر موجب شد تا با او به عنوان اعتراضهای مکرر، ناگهان ره صد ساله را یک شبه طی کند و به عنوان کارگردان زن سینمای دفاع مقدس شناخته شد. منصوری نیز که تا آنزمان یک مدیر تولید کاملا معمولی بود به واسطه پشتوانه مضمونی فیلم ویلاییها و اعتبار همسرش، نزد مدیران سینمایی وجاهتی کسب کرد و از مدیر تولید معمولی تبدیل به تهیهکننده سینما شد.
تا قبل از ویلاییها منصوری یک مدیر تولید ساده و در تا اواخر دهه نود مجری طرح آثار سینمایی بود. اما پس از ساخت ویلاییها همسر خانم کارگردان با تامین بودجه ساخت «دسته دختران» توانست در حرفهاش ارتقا پیدا کرده و به مقام تهیه کنندگی دست پیدا کند.
در حالیکه تولید یک فیلم شهری با بازیگران تراز اول در سال ۱۳۹۸ دست کم ۵ میلیارد برآورد میشد، بر اساس موفقیت نسبی «ویلاییها»، شنیدهها حاکی از آن است ۱۶ میلیارد تومان بودجه این فیلم توسط فارابی تامین شد و پیش تولید فیلم در سال ۱۳۹۹ آغاز شد.
منصوری که تا پیش از این تجربه تهیهکنندگی را در کارنامه نداشت، نتوانست با بودجه تامین شده توسط بنیاد سینمایی فارابی فیلم را به اتمام رساند و حوزه هنری برای افزودن این فیلم به لیست فیلمهایش در جشنواره چهلم فجر مابقی هزینههای فیلم را تامین کرد. شنیدهها حاکی از آن است که بودجه تولید فیلم با احتساب تبلیغات پس از اکران عیدفطر از مرز ۲۱ میلیارد تومان عبور کرد.
دسته دختران قرائتی بسیار زنانه و انحرافی از روزهای نخست سقوط خرمشهر با تهاجم رژیم بعث به ایران، در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر نمایش با انتقادات فراوانی مواجه شد. اما آنچه زمینه حواشی فیلم را در هفتههای اخیر تشدید میکند اظهارات محمدرضا منصوری در برنامه سینمامعیار است.
محمدرضا منصوری در گفتوگو با برنامه سینما معیار گفت: ساخت دسته دختران برای ما این تجربه را داشت که در سال آخر هیچ دولتی هیچ فیلمی با حمایت آن دولت نباید بسازیم! چون برای نمایش در دولت بعد حتما به مشکل می خورد و تازه اگر روی پرده برود با ممنوعیت تیزر و بیلبورد روبرو میشود.
البته در تعریض به این اظهار نظر بر اساس گزارش منتشر شده میتوان به این نتیجه دست یافت، تولید این فیلم در سال ۱۳۹۹ آغاز شده و عدم توانایی تهیهکننده مانع نیمه کار ماندن آن در همان سال شد. اگر ساخت دسته دختران به تهیهکننده حرفهای سپرده میشد، قطعا پرونده تولید در همان سال ۱۳۹۹ بسته میشد.
نکته مهمتر درباره این بخش از اظهارت منصوری این است که اگر این بودجه میلیاردی (با احتساب قیمت دلار در سال ۱۳۹۹ ) به او داده نمیشود او همچنان در لیست مجریانطرح و مدیران تولید قرار داشت و نمیتوانست برازندگی عنوان تهیهکنندگی را یدک بکشد.
وی در ادامه این گفت وگو میگوید: در جشنواره فیلم فجر وقتی داوران و شورای پروانه نمایش فیلم را دیدند، مشاوران رییس علیه فیلم دسته دختران حرف هایی زدند که من روی آنتن زنده شرم دارم بگویم! اتهام ما این بود که وقتی تهیه کننده فیلم ظاهر حزب اللهی ندارد، اصلا چرا باید سراغ ساخت چنین فیلمی با این موضوع رفت! در حالیکه من اعتقاد دارم مدیران باید از هر فیلمی در حوزه دفاع مقدس با هر سلیقه و دیدگاهی باید حمایت کنند.
لازم به ذکر است که فیلم ویلاییها در اکرانهای بیشمار خاصی به نمایش درآمد و منیرقیدی بارها با تمجید خانواده شهدا و مدیران نهادهای فرهنگی مختلفی مواجه شد.
این اظهارنظرهای دو قطبیساز را چگونه میتوان باور کرد در حالیکه منصوری به واسطه همین جلسات و حضور همسرش در سینمای ایران معتبر شد. این اعتبار سبب شد او در محافل تولید آثار خاص، در سر لیست آثار امنیتی قرار دارد.
از قضا این ژستهایی که مرا غیرحزبالهی توصیف میکنند و اظهار آن در رسانه، هزینه تولید آثار امنیتی را افزایش میدهد. محمدرضا منصوری چنان در میان تهیهکنندگان آثار امنیتی جایگاه خاصی را کسب کرده که سریال امنیتی سقوط را توانست بدون اخذ مجوزهای رسمی و سازمانی تولید کند.
این تهیهکننده در ادامه اظهاراتش میگوید: آیا امروز دختران نوجوان و جوان ما می دانند در هفته اول جنگ در خرمشهر چه اتفاقاتی افتاد؟ دسته دختران گوشه ای از آن اتفاقات را به تصویر کشیده اما برای مدیران این مساله نیست و اصلا دنبال این نیستند و فقط شعار می دهند! برخی اعضای شورای پروانه نمایش گفته اند این فیلم اصلا فیلم دفاع مقدس نیست! چرا؟ چون خودشان را در فیلم نمی بینند!
منصوری خاطرنشان ساخت: چرا تاریخ نمی خوانید که ببینید در هفته اول جنگ در سال ۵۹ که حدود ۱/۵ سال از انقلاب اسلامی گذشته بود و ما هیچ خط کشی در جامعه نداشتیم چه زنانی رو به روی دشمن ایستادند! باید همه این زنان را با پوشش شبیه چادر نشان میدادیم!؟ ما امروز عکس فرشته حسینی که انگشت اش را به نشانه پیروزی بالا برده نمی توانیم در سطح شهر نشان دهیم چون می گویند ممنوع است… هفته اول جنگ خانم ها چه گرایشاتی داشتند و از چه طبقاتی بودند و چگونه جنگیدند؟ اشکالی دارد یک خانم بتواند یک فیلم خوش ساخت جنگی بسازد و اینها را نشان دهد و به نسل امروز بگوید با هر پوشش و از هر طبقه و قشری کنار هم بودیم و اگر باز هم اتفاقی برای این کشور بیفتد باز هم همه از آن دفاع خواهند کرد؟ اما آقایان این را دوست ندارند و نمی خواهند!
تهیهکننده دسته دختران در بخش دیگری از اظهاراتش به رونمایی عکس فرشته حسینی با علامت پیروزی و نمایش آن در سطح شهر اشاره میکند. کاملا مشخص است که تلاش میکند از تبلیغات معکوس یا ضدتبلیغ به عنوان یک شگرد بهرهبرداری کند اما فیلم زنانه و ضعیف چندین میلیاردی آقای تهیه کننده با این ترفندها مخاطبی برای خودش دست و پا پیدا نخواهد کرد. از طرفی این ضد تبلیغ دستاویزی است که فیلم را به آشوبهای اخیر متصل کند تا بهرهبری مالی - حکومتی در کارنامهاش کمرنگ شود. تهیه کننده امنیتی مذکور تلاش میکند که تبلیغات فیلم شکستخورده اخیر شبیه، سریال سقوط باشد.
منصوری در این گفت و گو تاکید میکند: تا حالا چند بار وقت گرفتم تا وزیر ارشاد را ببینم و با ایشان صحبت کنم آخرین بار ۵ ماه قبل بود که از یک کانال غیر معمول وقت موقت گرفتم و به من گفتند آقای وزیر هم موافق این دیدار است و با شما تماس میگیریم!
گذشت تا چند وقت بعد برای کار دیگری پیش معاون نظارت بودم که ایشان گفتند با آقای وزیر چکار دارید و من موضوع را گفتم و ایشان گفتند موضوع خوبی ست و معلوم شد آقای وزیر نمیخواست ما را ببیند و علت هم کاملا مشخص بود چون ما در تیم آنها نیستیم! آقایان مشغول تیم سازی هستند و دارند کادر سازی می کنند و نیروهای جدید در عرصه تهیه کنندگی میآورند اما این نگاه حاکمیت به فرهنگ نیست و نگاه دولت است در حالی که بهتر است تهیهکننده های حرفه ای را به کار گیرند تا اسباب رشد کیفی گردد.
اظهارات اخیر تهیهکننده در تعریض به عدم ملاقات با وزیر در نوع خودبسیار جالب است. ایشان درخواست ملاقات با وزیر را دارند تا نظر خودشان را در ارتباط با تیمسازی های اخیر در حوزه تهیهکنندگی با وزیر ارشاد در میان بگذارند و تلویحا خود را تهیهکنندهای حرفهای معرفی میکنند. در حالیکه آخرین ورژن تهیهکننده حرفهای به فیلمسازی اطلاق میشود که گیشه فیلمش سه برابر هزینه تولید اثرش باشد و کاملا مشخص است که «دستهدختران» ۶۰ میلیارد تومان نخواهد فروخت.
با اینکه منصوری در اظهارنظر اخیرش از مرزبندیهای گفتمانیاش با حزبالهیها رونمایی میکند اما اخبار پشتپرده نشان میدهد او قرار است اثر نمایشی تازه خود را با یک بودجه میلیاردی و تامین زنجیره لجستیکی بسیار قابل تاملی تولید کند و احتمالا این اثر جدید نیز در پی تامین اهداف امنیتی نهادهای خاصی ساخته میشود که منصوری را در لیست کادر حزبالهی ویژه خود قرار دادهاند.
*مشرق
ارسال نظر